سایر

تحقیق زندگينامه فردوسی

دانلود تحقیق با موضوع زندگينامه فردوسی،
در قالب word و در 19 صفحه، قابل ویرایش.
بخشی از متن تحقیق:
فردوسي 90سال زندگي كرد. او شاعر بزرگ حماسه سرا و يكي از گويندگان پر آوازه جهان و از ستارگان درخشان ادب فارسي است. فردوسي در سرودن شاهنامه سي سال رنج برده است.
بسي رنج بردم در اين سال سي عجم زنده كردم بدين پارسي
ولايت بزرگ طوس در اوايل سده چهارم هجري به دو بخش بزرگ طوس و طابران كه نزديك هم بودند تقسم مي شد اما مجموعه ولايت را طوس مي خواندند. ديه «باژ» در بخش طابران ولايت طوس قرار داشت و يكي از صدها ديه آباد و پرجمعيت آن شهرستان بود.
همه ي مردم شهر بزرگ طوس و روستاهاي اطراف، «خواجه ابومنصور محمدبن اسحاق ملقب به شرفشاه طابراني» مي شناختند و از او به نام خداوندگار باژ و دهقان بزرگ باژ ياد مي كردند.
خانواده خواجه ساكن ديه باژ بودند كه در نيم فرسنگي شهر طوس قرار داشت. خواجه ابومنصور محمد بن اسحاق طابراني از بازماندگان خاندان معروفي بود كه در دوران اشكانيان و ساسانيان جزو طبقه واسپوهران يا اشراف بودند و به تدريج كم بضاعت شده در روستاها سكني گزيده در زمره ديهگانان در آمدند.
ديهگانان، بزرگان طبقه روستانشين (واستريوشان) و بزريگران بودند. آنان با جامه هاي خود از روستائيان عادي ممتاز بودند، كمربند زرين به ميان مي بستند، در قلاع محكم مي زيستند و نگهبانان افسانه ها وداستان هاي باستاني بودند.
 مردم مي گفتند كه منوچهر پيشدادي نخستين كسي بود كه در هر ديهي دهقاني را به سالاري مردمان برگماشت.
در قرن چهارم دهقان كسي بود كه صاحب و مالك يك يا چند قريه و صاحب ضياع و تاكستان بود و  عده اي از برزگران يا كارگران كشاورزي در مزرعه او كار مي كردند.
خواجه ابومنصور از سلاله خانواده اي بود كه در دوران ساسانيان از ديهگانان سرشناس خراسان به شمار  مي رفتند و شجره نـامچه آن خانواده در كتابخـانه خـانوادگي خواجه ابـومنصور موجود بود و اگر كسي آن شجره نامه را كه صفحات اول آن به خط پهلوي قديم و صفحات اخير آن به خط عربي و خط فارسي دري بود در دست مي گرفت و مي خواند مي ديد كه پدران خواجه طابراني در دوران اردشير بابكان كنارنگ يا مرزبان (يا استاندار) خراسان كه آن را خاوران ميجخواندند، بوده اند و پيش از آن نيز آنان را از سلاله (كارن پهلو)         مي دانستند و در دوران سلطنت (انوشك روان اول)، از ديهگانـان بزرگ و سرشنـاس به شمار مي رفتند و فرمان هائي از دولت ساساني خطاب به آنان به آن شجره نامه شده بود.
تولد فردوسي
در يكي از روزهاي بهار سال 329 هجري گردويه دچار درد زايمان شد و او را به طوري كه در آن دوران مرسوم بود بر سر دو خشت نشاندند و قابله مجرب روستاي باژ را بر بالين او آوردند و قابله پس از معاينه خبر داد كه آن زن به زودي فارغ خواهد شد. دو ساعت بعد، هنگامي كه زن جوان كودك خود را به دنيا آورد قابله روستايي و زناني كه از اطراف آن زن ايستاده بودند با نهايت خشنودي دانستند كه آن نوزاد پسر است و خداوند آرزوي خواجه ابومنصور را برآورده است. زن جوان كه از درد زاييدن رهايي يافته بود وقتي به هوش آمد از شنيدن مژده زاييدن پسر لبخندي به لب راند و وقتي نوزاد را نزد او آوردند خرسندتر شد و نگاه گوياي خود را به شرفشاه دوخت و به زبان حال گفت: آن چه را كه وي از خداوند مي خواسته است براي وي به دنيا آورده است و در برابر شوهر خويش سرفراز است شرفشاه پيشاني عرق آلود همسر خود را بوسيد و ده عدد سكه دينار طلا كه بر يك سوي آن «لا الا الا الله» و بر سوي ديگر آن كلمات امير سعيد ابوالحسن نصربن احمد آل ساماني نقش بسته بود در كف دست او نهاد و انگشتان او را بر روي آن سكه ها قرار داد. زن جوان تبسم شيريني كرد و نگاهي به كودك خود افكند و سپس به خواب رفت.
دانلود فایل

دانلود فایل”تحقیق زندگينامه فردوسی”